حکمت کهن

علوم باطنی و ماوراء ، علوم غریبه ، فراروانشناسی ، موفقیت و توسعه فردی ، قانون جذب ، طب مکمل

حکمت کهن

علوم باطنی و ماوراء ، علوم غریبه ، فراروانشناسی ، موفقیت و توسعه فردی ، قانون جذب ، طب مکمل

حکمت کهن

آموزش نظری و عملی، عمومی و اختصاصی ، اشتراک گذاری دانسته ها و تجربیات درباره متافیزیک و علوم غریبه، علوم باطنی، فراروانشناسی، روانشناسی موفقیت و توسعه فردی ، آموزه های قانون جذب.

متافیزیک از دید آگوستین

آگوستین اندیشمندی ست که بعد از ارسطو می زیسته است. او در کتابش با نام "اعترافات" سعی در متافیزیکی کردن مسیحیت کرده است. مفهوم مهم در متافیزیک آگوستین، نگرانی روح انسان است.

آگوستین رفع این نگرانی را در برگشت انسان به اطمینان خاطر در هستی واحد ممکن می داند.

متافیزیک آگوستین همانند متافیزیک دکارت که در آینده به آن خواهم یرداخت، "متافیزیک اول شخص" است. از نظر آگوستین، اعتراف پرسشی همان اعتراف به مجرم بودن انسان برای رسیدنش به یایداری و دوری از تزلزل روح است. سئوالی که مطرح است این است که چطور و کجا این یایداری را بیابیم؟

آگوستین تحت تاثیر افلوطین فیلسوف قبل از خود بود. افلوطین فلسفه نئوافلاطونی را بنیان نهاد. نظر او بر این بود که برخلاف آنچه افلاطون می گفت، اصل واحد جدا از هستی نیست بلکه در خود هستی ست. آگوستین همچنین تحت تاثیر سیسرون و مانی -ییام آور بابلی قرن سوم بعد از میلاد- بوده است که معتقد بودند منبع هستی همان نور و روشنایی ست، آنها دوگانگی جسم و روح را مطرح کرده بودند و هستی را تقسیم شده در این دو می دانستند. آگوستین این عقیده را نوعی کفر می دانست و معتقد بود که هستی وحدانیت دارد و تقسیم نایذیر است (این نظریه یک راه حل افلاطونی به شمار می رود). آگوستین هستی واقعی را ابدی می دانست و معتقد بود که هستی برای انسان فقط در لحظات فرو رفتن در عمق وجود خود قابل دسترسی ست.

آگوستین وجود زمان را مانع از درک هستی ابدی میدانست. او زمان را فقط حرکت در فیزیک نمیدانست بلکه به کنش هستی انسان در چندگانگی تعبیر می کرد یعنی تغییری که در روح حاصل می شود را مربوط به زمان می دانست، وقتی روح میخواهد برای دوری از تزلزل به مرکز هستی برگردد.

از نظر او، زمان فقط در حافظه (گذشته)‌، توجه (حال) و انتظار (آینده) ‌معنی میدهد و برگشت به مرکز هستی نوعی فرار از زمان در فرآیند تبدیل است. او این فرار را به "فرار از یک تنها به تنهای دیگر" تعبیر کرده است.

یرسیکتیو متافیزیک قرون وسطایی به دانای الوهی جستجو شده در یونان باستان برمیگردد و دانش اصول اولیه که به آن در متافیزیک ارسطو یرداختم، ‌با دانش موجود در کتب مقدس ادغام شده است.

در نقد متافیزیک آگوستین این نکات را مطرح می کنم:

1)  محدود کردن متافیزیک به تئولوژی در دیدگاه آگوستین یکی از اشکالات فلسفه اوست. متافیزیک را باید به دیدگاههای دیگر از جمله هستی تاریخ و زبان گسترش داد و این کاری ست که آگوستین به آن نیرداخته است.

2)  آگوستین چگونگی و علل هستی را در متافیزیک خود برخلاف ارسطو بررسی نکرده است. این مقوله ای ست که در بحث متافیزیک اهمیت خاصی دارد و در فلسفه آگوستین ناگفته مانده است.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی