ترفندهایی موثر در ارتباط با دیگران
֍ چطور آدم ها را آماده کنید تا به حرف های شما گوش بدهند؟
֍ چطور در سه جمله یا کمتر عصبانیت طرف مقابل رو از بین ببرید؟
֍ چطور کاری کنید که لبخندتان با بقیه فرق کند؟
ترفندهایی موثر در ارتباط با دیگران
֍ چطور آدم ها را آماده کنید تا به حرف های شما گوش بدهند؟
֍ چطور در سه جمله یا کمتر عصبانیت طرف مقابل رو از بین ببرید؟
֍ چطور کاری کنید که لبخندتان با بقیه فرق کند؟
هشیاری آن است که ذهن آگاه باشد ، اما تمرکز نداشته باشد. هشیاری آگاه بودن از همه چیزهایی است که در حال روی دادنند. شما به گونه عادی نمی توانید از همه چیزهایی که در حال رخ دادنند هشیار باشید زیرا بدین گونه نامتمرکز ...
مثبت اندیشی
همه آنچه را که بهدست میآوریم، همه آنچه را که بهدست نمیآوریم و یا از دست میدهیم، نتیجه افکار خودمان است.
"جیمز آلن"
شما با کلام خود میتوانید روند حوادث را تغییر دهید آیا هیچوقت به این موضوع فکر کردهاید که ارادهٔ شما، تولید کننده افکارتان است نه اتفاقات روزمره. افکار و تصاویر ذهنی خود را کنترل کنید و اراده خود را بر آنها تحمیل کنید. هرگز اجازه ندهید فردی یا موضوعی افکار شما را دستخوش نوسان کند یا تصویر ذهنی نامطلوبی برای شما بسازد. بهجای تصاویر درهم و منفی، تصاویری زیبا از ذهنتان بسازید آنگاه خواهید دید که ذهن شما چه پیشگوی قابلی است...
انرژی کیهانی
انرژی اهرام
انرژی کیهانی ماده ای است که با چشم دیده نمی شود ولی در تمامی خلقت وجود دارد و تمام نقاط و زوایای عالم ماده و حیات را در بر می گیرد. هرذره ای که درونش را بشکافیم، تحرکی در آن می بینیم، که موجب به حرکت در آوردن ذرات درون آن شده است واین چیزی نیست جز انرژی کیهانی.
مدیتیشن یا مراقیه
اکثر افراد فکر میکنند که مدیتیشن (یا مراقبه) نشستن در گوشه ای و یا متمرکز نمودن افکار بر چیزی مشخص است! در صورتی که این ایده اشتباه است! مدیتیشن به زبان ساده چیزی نیست به جز خاموشی ذهن و با هستی یکی شدن و در خدا حل شدن. یا اگر بخواهیم آن را به صورتی دیگر تعریف کنیم باید بگوییم که نشستن به نیلوفرانه و...
مابعد الطبیعه یا ماورا الطبیعه
غالباً مردم نسبت به کلمه "مابعدالطبیعه" دچار سوء تفاهم می شوند. متافیزیک یا "مابعدالطبیعه" به هیچ روى دلالت به امور ماورایى نمى کند.
اصطلاح یونانى ta meta ta phusica یعنى " آن چیزهایى که پس از طبیعیات مى آید " نام کتابى از ارسطو است. قضیه این است که تنظیم کننده نوشته هاى ارسطو ، در قرن اول میلادى تصمیم گرفت این نوشته ارسطو را پس از کتاب "طبیعیات" بیاورد، گو اینکه مفاد این کتاب دانشى است که ارسطو به نام هاى "سوفیا" (حکمت) ، "پروته فیلوسوفیا" (فلسفه اولى) و "تئو لو گیکه" (خداشناسى) معرفى مىکند و متناظراً موضوع آن را "وجود بماهو وجود" ، "مبادى و علل نخستین" و "وجود الهى" مى داند. (نک: اکرمى/ «کانت و ما بعد الطبیعه»).
حکمت - علم - فلسفه
خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب اخلاق ناصری در باب حکمت می فرماید:
"حکمت در عرف اهل معرفت عبارت است از دانستن چیزها چنانکه باشند و قیام نمودن بکارها چنان که باید بقدر استطاعت تا نفس انسانی به کمال که متوجه آن است برسد."
علم نامی است که به بخشی از شناخت ها یا دانسته های ما داده اند. به آن بخشی که هستی یا واقعیت را دقیقاً تشریح می کند و معرفتی که زاده فرض و حدس و تخیل و توهم باشد علم بشمار نمی آید.
موضوع هستی نزد دکارت به صورت سیستماتیک بررسی نشده است. دکارت همه توجه خود را صرف فعالیت " من فکر می کنم" یا cogito کرده است که منبع ذهنی هستی می باشد.درواقع چنین به نظر میرسد که متافیزیک به "خودشناسی" جابه جا شده است. بنابراین در معنای واقعی کلمه متافیزیک نزد دکارت وجود ندارد.
دکارت در کتابش با عنوان "تعمق های فلسفه نخستین" خود را دارای فلسفه تخستین معرفی می کند. در زمان حیات دکارت این کتاب با عنوان "تعمق های متافیزیک" منتشرشده بود.
متافیزیک آن طور که ابن سینا در کتابش با عنوان "شفا" در نظر گرفته، توضیح عقلانی همه هستی ست. ابن سینا "مشتق شدن همه چیز از هستی لازم"، ابدیت هستی و نیز نفی شناخت آنچه مجزا از منبع هستی ست را در این کتاب توضیح داده است.ابن سینا برای هر علمی موضوعی در نظر گرفته و علوم را به دوشاخه نظری و عملی تقسیم کرده است. از نظر او، علم نظری دانشی ست که موضوعش مستقل از ماست درحالی که علم عملی برای ما کاربرد دارد. او سه نوع علم عملی در نظر می گیرد: دانش کشورداری، اقتصاد و حکومت بر خود. او همچنین سه علم نظری را ممکن می داند: فیزیک، ریاضی و دانش ماوراء الطبیعه.
آگوستین اندیشمندی ست که بعد از ارسطو می زیسته است. او در کتابش با نام "اعترافات" سعی در متافیزیکی کردن مسیحیت کرده است. مفهوم مهم در متافیزیک آگوستین، نگرانی روح انسان است.
آگوستین رفع این نگرانی را در برگشت انسان به اطمینان خاطر در هستی واحد ممکن می داند.
ارسطو شاگرد افلاطون در کتاب خود "متافیزیک" به بررسی هستی همانطور که هست یرداخته است.
او در این کتاب از افلاطون انتقاد کرده که وی نه به مفهوم هستی یرداخته و نه به علت هستی. ارسطو در این کتاب، طبیعت را هر آن چه اصل حرکت و سکونش را داراست میداند. بررسی ثبات و نهایت از دیگر موضوعات مطرح شده در این کتاب است. ارسطو به این اشاره می کند که اندیشمندان Eleate حرکت در هستی را نفی میکردند، هراکلیت دیگر فیلسوف یونانی حرکت را در نظر گرفته بود و افلاطون ثبات در ایده را مطرح کرده بود. ارسطو انتقاد میکند که افلاطون حرکت را بعنوان علت تغییر در هستی قبول نداشت و از نظر ارسطو، ثبات در دیدگاه پارمنیدس یک یرسیکتیو شوم برای فیزیک است.
پارمنیدس
پارمنیدس نخستین کسی ست که درباره متافیزیک بحث کرده است. این فیلسوف در قرن ششم قبل از میلاد مسیح میزیسته است. پارمنیدس را "پدر متافیزیک" میدانند اگرچه وی واژه متافیزیک را به کار نبرد و این واژه برای نخستین بار توسط آندرونیکوس دو رودس یک قرن قبل از میلاد مسیح به کار برده شد. پارمنیدس در اثرش با نام "درباره طبیعت" به شرح شهودی که درباره هستی برایش ییش آمده بود یرداخت و توضیح داد که در یک ارابه با استقبال فرشتگان به درهای عدالت رسید. فرشتگان درها را برایش باز کردند و او با ارابه در جاده ای روانه شد و فرشته ای برایش از سه راه سخن گفت:
رابطه فیزیک و متافیزیک
اغلب در زندگی روزمره خود ملاحظه میکنیم که در اثر وجود یک ناسازگاری بین ذهن ما و جهان خارج ، نظریات عجیب و غریبی اظهار میکنیم. این نظریه پردازی از سرشت مبهم و ناموزون ما ناشی میشود. البته باید توجه داشته باشیم که نظریه پردازی علمی چیزی کاملا متفاوت از این موردی است که اشاره شد. در نظریه پردازی علمی ، انسان به صورت مستقیم با جهان خارج درگیر میشود و ذهن در مواجهه مستقیم با آن آزاد است و لذا جهان در حکم فاعل و ذهن در حکم منفعل میباشد. اما در نظریه پردازی که ما اشاره کردیم، جای این دو عوض میشود.
ریشه لغوی
« فیزیک » در اصل لغتی یونانی به معنی « طبیعت » است و « متا » نیز به معنی «فراتر » و «مابعد » است. لذا متافیزیک را در زبان فارسی به فراماده ، فوقالعاده ، مابعد طبیعت و ... آوردهاند.
تعبیر دیگر در ریشه واژه متافیزیک این است که متافیزیک از ریشهی «متافیزیکاس» که یک کلمهی یونانی میباشد، گرفته شده است. کلمـهی متافیزیکـاس از دو بخش «متا» بهمعنای «تغییر» و «فیزیکاس» بهمعنـای طبیعت تشـکیل شدهاست. برخی نیز متافیزیک را از ریشهی یونانی «متاتافوسیکا» دانستهاند که با حذف حرف اضافه «تا» و تبدیل «فوسیکا» به «فیزیک» بهصورت متافیزیک درآمده است.